📝از همان ابتدا به ما دروغ گفتند که چوپان دروغ گو هست و ما را منحرف کردند اتفاقا چوپان های اینجا آدمهای بسیار ساده ای هستند که بی غل و غش زندگی کرده و انسانهای صادقی هستند که با تدبیر غلط مسئولان برخی از آنها به جای ساماندهی شدن ، آواره شدند و با رها کردن ییلاق در جلگه سرگردان شده تا برخی ها در ییلاقات کاخ بسازند.
همین چند وقت پیش یکی از مسئولین پیش همین چوپانان برای حل مشکلاتشان با موبایل خود با رئیس اداره آب ، برق ، گاز و جاده داشت حرف میزد و گفت به مسولین گفتم ظرف یک هفته تمام مشکلاتتان را حل کنند و بار دیگر آن مسئول از چوپان ساده دلی پرسید باز هم مشکلی هست؟ جواب شنید که حاج آقا بزرگترین مشکل این است که اینجا موبایل اصلا آنتن نمی دهد!!!!
اینجا دیگر کوهی باقی نمانده که ریزش کند و ریزعلی هم دیگر پیراهن اضافی ندارد که آتش بزند و قطارها یکی پس از دیگری از ریل خارج می شوند و هر سالی تعداد زیادی کشته می دهند.
به ما گفتن کوه به کوه نمی رسد ولی آدم به آدم میرسد اتفاقا کوه به کوه در سنگ شکن آقای … بهم رسیدند ولی آدم به آدم نرسید و به کانادا قرار کرد …
سارا دیگر سیب ندارد ،مادرش در سطل زباله دنبال ته مانده دیگران است و سارا باید خود را به داراها عرضه کند تا چیزی عایدشان شود.
از پتروس سراغی نگیرید سد ها لاستیکی شده اند و پیش چشم ما چندین سال است که به بهانه ساختن سد ، شن ها را غارت می کنند و اتفاقا انگشت شصت خودشان را به ما نشان می دهند.
ولی بابا هنوز با هزاران مشقت برای نان دادن در صف شلوغ مانده است غافل از اینکه آرد از در پشتی به صندوق عقب خودرو سوار می کنند و قاچاق می فروشند و بابا وقتی هم که به نوبت نان می رسد کارتی برای بازی با نان ندارد تا سارا بی روسری برای فروش سفره خالی به دنبال دوره گرد نگردد!
مادر در باران و تا زانو در گل فرورفته در حال نشا میباشد تا برنج مرغوبش در رستوران ها توسط از خودش بهتران میل شود.
پدر و مادری که با دستان پینه بسته و گیسوان سفید تمام خود را وقف فرزند کرده ولیکن امروز فرزند تحصیل کرده شرمسار است و کنج خانه ناامید نشسته است که نتوانسته برای دستان زخمی پدر پمادی تهیه کند زیرا دارو بازان دارهای رنگانگ قالی در ویلاهای آنچنانی برپا کنند.
قطار راه ات را بگیر و برو نه کوه مانده که ریزش کند نه ریزعلی پیراهن اضافه دارد، هیچ چیز مثل سابق نیست!!
📝 بهرام سبزی
#صریح_خبر