جمهوری اسلامی ایران از مرحله «دفاع در مرز» عبور کرده و در چارچوب یک قدرت بازدارنده چندلایه و شبکهای بازتعریف شده است—مدلی که مرزهای ژئوپولیتیکی را از قالب جغرافیا به قالب شبکه تبدیل میکند.

جنگ ۱۲روزه تحمیلی و دفاع مقدس نیروهای نظامی ج ا ایران فرصتی فراهم کرد تا رفتار منطقهای این کشور را از منظر نظریههای رئالیسم، بازدارندگی نامتقارن و ژئوپولیتیک شبکهای مورد بررسی قرار دهیم.
در آن مقطع زمانی، بدون آنکه ج ا ایران بهطور مستقیم وارد میدان درگیری شود، توان موشکی، شبکه نفوذ منطقهای و معماری قدرت چندلایه آن در تنظیم رفتار بازیگران منطقهای نقشی تعیینکننده ایفا کرد.
این مواجهه نشان داد که قدرت جمهوری اسلامی ایران نهتنها در سطح سرزمینی تعریف میشود، بلکه از طریق «پیرامون راهبردی» و «شبکههای فراملی همسو» به نوعی فرارَوی ژئوپولیتیکی دست یافته است.
# رئالیسم تدافعی (Defensive Realism)
بر اساس این مکتب، دولتها در پی بقای خود از طریق افزایش توان بازدارندگیاند.
توان موشکی ج ا ایران، در این چارچوب، نه ابزار تهاجم بلکه سازهای برای جلوگیری از تغییر توازن قوا علیه این کشور تفسیر میشود.
#بازدارندگی نامتقارن (Asymmetric Deterrence)
ج ا ایران برخلاف قدرتهای کلاسیک که مبتنی بر نیروی هوایی گسترده یا ظرفیتهای ائتلافی هستند، از موشکهای نقطهزن، پهپادهای رزمی و ظرفیت تنبیهی غیرمتقارن بهعنوان ابزار اصلی بازدارندگی بهره میگیرد که این نوع بازدارندگی، هزینه اقدام نظامی علیه این کشور را برای مخالفان افزایش میدهد بدون آنکه نیازمند جنگ مستقیم باشد.
# ژئوپولیتیک شبکهای (Networked Geopolitics)
در ادبیات امنیت منطقهای جدید، مرزهای سخت جای خود را به شبکههای قدرت دادهاند.
حضور این کشور در عراق، سوریه، لبنان، یمن و بخشی از آسیای غربی با منطق مرز جغرافیایی سازگار نیست؛ بلکه مبتنی بر شبکههای اجتماعی ـ امنیتی همسو است.
این شبکهها در نبرد اخیر همانند «بسطیافتههای امنیتی ایران» عمل کردند.
توان موشکی جمهوری اسلامی ایران را میتوان به مثابه سهلایه مکمل تحلیل کرد:
۱- لایه تنبیهی (Punitive Layer)
توانایی اصابت دقیق اهداف حیاتی در بردهای متوسط و بلند، هسته اصلی بازدارندگی ج ا ایران است. این ظرفیت به بازیگران مقابل پیام میدهد که هرگونه گسترش جنگ، به سرعت از سطح محلی به سطح منطقهای ارتقا مییابد.
۲-لایه پیشبینیپذیری محدود (Ambiguity Layer)
ج ا ایران بخش قابل توجهی از ظرفیتهای موشکی و پهپادی خود را در این نبرد آشکار نکرد؛ این ابهام محاسباتی، طبق نظریه «بازدارندگی مبتنی بر عدمقطعیت»، هزینه اقدام نظامی طرف مقابل را افزایش داد.
۳- لایه پیوند با نیروهای منطقهای
در جنگ ۱۲روزه، توان موشکی این کشور نه بهصورت مستقل، بلکه در هارمونی با شبکه منطقهای همسو عمل کرد؛ و همین ترکیب موجب افزایش اثر ژئوپولیتیکی بازدارندگی شد.
# درنوردیدن مرزهای ژئوپولیتیکی: ج ا ایران بهمثابه یک قدرت شبکهای
یکی از یافتههای مهم نبرد اخیر، ظهور این کشور بهعنوان یک قدرت فرامرزی شبکهای است.
# عمق راهبردی چندکانونی
برخلاف قدرتهای کلاسیک که عمق راهبردی خود را در داخل مرزها تعریف میکنند، ایران عمق راهبردی خود را در: عراق – سوریه
لبنان – یمن و بخشهایی از جغرافیای خاورمیانه بازتولید کرده است. این عمق، در شرایط بحران، مانند «سپر ژئوپولیتیکی» عمل میکند.
# اثرگذاری بدون ورود مستقیم به جنگ
ویژگی مهم این نبرد آن بود که ج ا ایران بدون اعزام نیرو و بدون مشارکت مستقیم، توانست سطح تنش، دامنه جنگ و افق رفتاری طرفها را تحت تأثیر قرار دهد.
این وضعیت مصداق نظریه «قدرت از راه دور (Remote Power Projection)» است.
# شکلگیری معماری امنیتی چندلایه
ج ا ایران در این مدیریت این نبرد نشان داد که امنیت را نه به صورت سلسلهمراتبی، بلکه در قالب یک معماری امنیتی شبکهای و توزیعشده مدیریت میکند.
این مدل، نقطه درهمشکستن مفهوم سنتی مرزهای ژئوپولیتیکی بهشمار میرود.
#رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی در نبرد ۱۲روزه
رفتار این کشور را میتوان بر اساس سه پارامتر علمی توضیح داد:
۱. بازدارندگی فعال (Active Deterrence)
ج ا ایران در عین خودداری از ورود مستقیم، بهطور سیستماتیک هزینههای گسترش جنگ را برای طرف مقابل افزایش داد.
۲. مدیریت تنش از راه دور (Offshore Crisis Management)
سیاست ج ا ایران در بحران اخیر نوعی «کنترل سطح درگیری» از فاصله ژئوپولیتیکی بود؛ سیاستی که به این کشور اجازه داد در معادلات منطقهای مؤثر باشد بدون آنکه درگیر فرسایش نظامی شود.
۳. تلفیق قدرت سخت و نرم شبکهای
ترکیب توان موشکی با نفوذ اجتماعی ـ سیاسی در منطقه، منجر به شکلگیری هیبرید قدرت ایرانی شد؛ مدلی که کمتر در میان قدرت
های خاورمیانه مشاهده میشود.
نتیجهگیری:
جمهوری اسلامی ایران از مرحله «دفاع در مرز» عبور کرده و در چارچوب یک قدرت بازدارنده چندلایه و شبکهای بازتعریف شده است—مدلی که مرزهای ژئوپولیتیکی را از قالب جغرافیا به قالب شبکه تبدیل میکند.
یاسر عظیمی – دانش آموخته جغرافیای سیاسی