تبلیغ کردن و تبلیغ خواندن از سوی هنرمندان، گویندگان و دوبلورها یک امر معمول و مرسومی است؛ اما برخی از بزرگان یا با وسواس میپذیرند و یا بهسبکِ ناصر ممدوح گوینده قدیمی سینما و تلویزیون ترجیح میدهند دیگر تبلیغ نخوانند تا مردم دچار خسران نشوند.
درباره تبلیغ کردن یا نکردن، مقصر بودن یا نبودنِ سلبریتیها در ماجرای تبلیغ «کوروش کمپانی» حرف و حدیثهای بسیاری است.
ماجرای امروزِ گلایهها و انتقادها به تبلیغ این کمپانی، ما را به یاد چند سال پیش میاندازد، زمانی که ماجرای خرید ملک در دبی پیش آمد و بسیاری از سلبریتیها رفتند و تبلیغ کردند،
آن زمان هم برخی از سلبریتیها همچون سید جواپ هاشمی یا اصغر سمسارزاده آمدند و از مردم بهخاطر این تبلیغ عذرخواهی کردند، حتی با برخی از انها بهصراحت گفتند خبری از عواقب و پشتصحنه این تبلیغ نداشتهاند؛ شخصی با آنها تماس گرفته است که برخی به نام میشناسند و حتی در فیلمهای تبلیغیشان بارها نام این شخص را میآورند.
یا بعضاً با این نکته مواجه میشدیم؛ “کمکاری و بیکاری باعث شده است سراغ چنین اتفاقی برویم؛ هیچ تجربهای در تبلیغ کردن نداشتیم به همین خاطر که دیدیم بسیاری از همکاران این کار را کردهاند این تبلیغ را پذیرفتیم.”، مثل امروز که بهمحض فراری شدن فرد شمارهیک «کوروش کمپانی»، سریال عذرخواهیها از سوی سلبریتیها کلید خورد اما خیلی نمیتوان این عذرخواهیها را باور کرد.
اگر چند نمونه از این تبلیغها را کنار هم بگذاریم به یک نکته دست پیدا میکنیم و این حقیقت ماجراست؛ سلبریتیها هروقت به زمان درآمدزایی میرسد حتی حاضرند در آگهیهای بازرگانی تلویزیون خودنمایی کنند؛ هرچند بارها در گفتوگوها و پیامهای مجازیشان میگویند “نه تلویزیون میبینیم و نه در تلویزیون کار میکنیم!” در صورتی که امروز به شبکههای تلویزیونی مراجعه کنیم بیشتر از اینکه آنها را در عرصه سریالسازی و برنامهسازی ببینیم بیشتر بهعنوان بازیگر تبلیغات تلویزیونی خودنمایی میکنند.
هم در ماجرای خرید ملک در دبی، هم اینجا (کوروش کمپانی) و هم خیلی از جاهای دیگر انگیزه اصلی این سلبریتیها تنها کسب درآمد است و هیچ شناختی از این تبلیغات نداشته و ندارند، افرادی (سلبریتی) که نه درباره اظهارنظرها و نه تبلیغاتی که در صفحههای مجازی و فضاهای دیگر انجام میدهند مطالعهای ندارند و ایران و ایرانی هیچ اهمیتی دارد، همچنان که بدون هیچ اندیشهای، درباره اتفاقات مختلف اظهارنظر میکنند و تنها به بالا رفتن فالوور و دیده شدن میاندیشند.
امروز هم با برخی از این سلبریتیها صحبت میشود یا ترجیح میدهند بهسبک الهام حمیدی عذرخواهی کنند یا پاسخهای قابلتأملی بدهند؛ «بسیاری این کار را کردهاند و پولهای چندبرابری میگیرند ما چرا از این قافله عقب بمانیم؟!»، اما میان این صحبتها، نکتهای قابل تأمل است که هیچ اطلاعی از این تبلیغات نداشتند و سؤال نکردند؛ چقدر این تبلیغ برای منافع مخاطبین مثمرثمر است و چقدر بهواسطه این تبلیغ، محبوبیت و جایگاه هنریشان زیر سؤال میرود؟! حتی به این نکته فکر نکردند مردمی که به آنها اعتماد دارند با دیدن این تبلیغات چقدر متضرر خواهند شد، مثل ماجرای تبلیغ آن کرمهای بهاصطلاح شفافکننده در فضای مجازی که بعدها جعلی از آب درآمدند.