در شایعهای خلقالساعه و ناگهان در پریشب، دیروز ۱۳صفر، شد روز خریدن رویا. طلا بخرید، رزق و روزیتان زیاد میشود، جاکلیدی بخرید، به ماشین و خانه میرسید و…
بقیه دنیا هم، خرافات و رمالی و فال قهوه و تاروت و پاسور و…، هست، اما بدون تردید، نه به اندازه جامعه ایران. این خریدن رویا و یکشبه پولدار شدن، روزگاری با گلدکوئست رخ مینمایاند، روزگاری با لاتاری خودرو، روزگاری با سیگنال موهوم بورس، روزی با شایعه افزایش نجومی قیمت سکه، روزی با همستر و…، و ما به قول قیصر امینپور، همچنان دوره میکنیم شب را و روز را/هنوز را!
اتفاق مضحک دیروز را، حتی کسانی که با علم و خرد نسبتی دارند هم با عباراتی متناظر با انرژی و کائنات، توجیه کردند. مذهبگراها هم قطعا دست در اینهمه کتاب حدیث و روایت کنند، بالاخره عبارتی پیدا میشود. بعد از آن هم، کی حال دارد برود در اقیانوس کتب مذهبی تا ثابت کند این روایت، خرافه است یا نه؟! اصلا ثابت هم بشود خرافه است، کدام باورمندی به روایات مذهبی، حاضر است بپذیرد؟!
مثل معروف “پنیر مفت فقط در تله موش است” را اکثرتان شنیدهاید. از ابعاد مذهبی ماجرا گذشته، مردمی که آه و ناله معیشتی و اقتصادیشان ۲۴ساعته به هواست، تا جایی که حتی به قیمت یک قرص نان هم معترضند، واقعا میتوانند صف درست کنند جلوی طلافروشیهای داخل شهر؟ جای سوزن انداختن نبودِ بازار طلا که بماند!
به ویژه بعد از اتفاقات تلخ سال ۱۴۰۱، این گزاره که نسل تازه دینگریز شده و اعتقادات مذهبی کمرنگ شده و باید دین از سیاست جدا شود و مطالبه بخشی پرجمعیت از جامعه، سکولاریسم است، بسیار شنیده شد.
دیروز را دیدید؟ جامعهای که همچنان با تاریخی موهوم از خرافات، از خودش نمیپرسد ” تا پارسال، این مناسبت کجا بود؟” و “چرا ناگهان، امسال اگر ۱۳صفر، تکهای طلا بخریم، پولدار میشویم؟”، در ناخودآگاهش، هنوز و همچنان حاکمیتی مذهبی را میطلبد، حتی اگر صبح تا شب فریاد بزند باید دین از سیاست جدا شود!
خودمانی اینکه تا جهل و خرافه در این حد، مشتری دارد، حالاحالاها تا آگاهی بالای جمعی و زیست خردمندانه و درآمد بالا، مبتنی بر کار و تلاش و استعداد و تولید، فاصلهای نجومی داریم. به جای بخیه به باد زدن، اخبار علم هواشناسی را دنبال کنید.