چاره ای نیست و نمی توانیم از واقعیت فرار کنیم و طبیعی است «فاجعه آموزشی» که در مدارس و آموزش و پرورش ما جاری است، یک جا باید خودش را نمایان کند و آن هم کجا بهتر از معدل سالانه دانش آموزان با نمره ۱۱٫۵ که رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از آن خبر داده است. این نمره که در بخشی از نظام های آموزشی، به عنوان زیر ۱۲ ، مردودی تلقی می شود، از آن دست ارزیابیها و عملکردهایی است که نه می توان پنهانش کرد و نه می توان با تحلیل و تفسیر کیلویی توجیهش کرد. عدد و رقم ها و وضعیت و روزگار آموزشی که اتفاقا پیش چشم اغلب ایرانیان است و آن را هر روز و هر لحظه لمس می کنند؛ مدارسی با تراکم جمعیتی بالا، معلمانی که به حق درد معیشت دارند، امتحانات و روش های آموزشی حفظ محور، فراموشی عدالت آموزشی و ده ها مورد دیگر که هر یک به دفعات از سوی کارشناسان و دلسوزان درباره آن تذکر و هشدار داده شده است. اما این که چرا طی سال ها، همچنان با کیفیت نازل آموزشی در آموزش و پرورش به ویژه در مدارس دولتی مواجهیم، پرسش و ابهامی است که وزیران ادوار آموزش و پرورش، مدیران و قانون گذاران، شورای عالی انقلاب فرهنگی، طراحان کتاب ها و روش های آموزشی و معلمان باید پاسخگوی آن باشند و چرا نباید امروز به عنوان «ترک فعل» بابت کم کاری ها و قصورشان در امر آموزش و پرورش فرزندان این سرزمین پاسخگوی مردم و جامعه باشند؟ لطفا کرونا را بهانه نکنید! در دو سال اخیر کم نبوده و نیستند افراد و مسئولانی که به وقت بررسی و واکاوی چالش ها و کمبودها، ناتوانی و کم کاری های خود را با بهانه تراشی به همه گیری کرونا ربط ندهند. مشخص نیست که این «بهانه بازی»ها با کرونا، تا چه زمانی در روش مدیریتی برخی ادامه خواهد داشت، اما به طور مشخص درباره «معدل دانش آموزان» با چنین بهانه ای روبه رو نیستیم. اگرچه در دوره دوساله کرونا، کیفیت آموزشی مدارس در تمام دنیا در نازل ترین سطح خود بوده اما درد امروز ما که رئیس کمیسیون آموزش مجلس از آن پرده برداشته، دردی کهنه و با سابقه است. بررسی های ما از وضعیت آموزشی دانش آموزان در دست کم یک دهه اخیر از همین درد کهنه حکایت می کند. به این آمار رئیس وقت مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ توجه کنید: -درصد قبولی دانشآموزان شاخه نظری در امتحانات نهایی خرداد ۸۱ درصد و میانگین معدل آن ها ۱۲٫۱۳ بود. – در مقطع پیش دانشگاهی درصد قبولی دانشآموزان در تمام رشتهها ۸۵٫۷۹ درصد و میانگین معدل آن ها ۱۲٫۳۲ بود. – در شاخه فنی و حرفهای درصد قبولی دانش آموزان ۶۰ درصد و میانگین معدل آنها ۹٫۱۹ بود. - در رشته ریاضی میزان قبولی ۸۸٫۹ درصد و میانگین معدل دانشآموزان ۱۳٫۸۷ بود. – در رشته تجربی میانگین قبولی دانشآموزان در امتحانات خرداد ۸۵٫۶ درصد و میانگین معدل آن ها ۱۳٫۱ بود. (منبع: خبرگزاری تسنیم / ۲۶ مرداد ۱۳۹۳) حالا پس از نزدیک به یک دهه، محسن زارعی رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش گفته است: میانگین فعلی معدل دانشآموزان کشور نمره ۱۲٫۰۳ است اما در برخی رشتهها و درسها، میانگین ۱۱٫۵ هم ثبت شده است. (منبع: روزنامه خراسان / ۳دی) و این اعداد و ارقام یعنی… این اعداد و ارقام دست کم طی یک دهه اخیر که ظاهرا با افت هم همراه بوده، نشان می دهد متولیان نهادهایی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجموعه سیاست گذاری-اجرایی آموزش و پرورش در تمام این سال ها از کنار این فاجعه آموزشی بی تفاوت گذر کرده و قدم موثری برای بهبود وضعیت آن برنداشته اند یا چنان چه بخواهیم خوش بینانه به موضوع نظر بیفکنیم، باید گفت که اقدامات شان تا امروز هنوز موثر واقع نشده است که این خود غصه بزرگی است. شاید از وزیر و وزیران آموزش و پرورش که تمام این سال ها پشت درهای سازمان برنامه وبودجه و این جا و آن جا به دنبال حقوق و پاداش و طرح رتبه بندی و این ماجراها بوده اند، چندان نباید انتظار داشت که توانسته باشند برای این زخم کهنه آموزشی مرهمی بیابند. پرسش یک پدر از شما امروز همه یا اغلب ما، به مدارس و آموزشگاه ها رفت و آمد داریم و وضعیت تحصیلی فرزندان مان را رصد می کنیم و چنان چه دستی هم در کار داشته باشیم، می توانیم دریابیم که مدیر و معلم و برنامه درسی در مدرسه فرزندمان در چه وضعیتی است و «چند مرده حلاج» هستند. اجازه بدهید من به نمایندگی از بسیاری از پدران این سرزمین از مسئولان آموزش و پرورش و هر نهاد دیگری که در این زمینه دارای مسئولیت است، پرسشم را مطرح کنم؛ واقعا برنامه و طرح شما برای فرزندان ما در این مدارس و این وضعیت آموزشی چیست؟ نمی خواهم تمام و کمال، دست رد به تلاش هایی که شده است بزنم اما بپذیرید که معدل ۱۱و ۱۲ نتیجه و هنر شما در همین مدارس است.
آیا وقت آن فرا نرسیده که پای«سند تحول» را به مدارس باز کنید؟ تا چه زمان، معلم باید گرفتار معیشت و حداقل های زندگی باشد؟ آیا این توان را دارید که فرمان «ایست» به «زمان» بدهید تا عمرها و فرصت ها همچون سرعت ابرها نگذرد؟ ضرورت توجه به الگوهای موفق جهانی سال های دیرین است که از ناکارامدی سیستم آموزشی کنونی سخن گفته می شود؛ ما امروز با نظام «حفظ محور»ی مواجهیم که اساسا نمی تواند پویایی و برانگیزانندگی اندیشه ای و رفتاری در دانش آموز ایجاد کند. به این «آسیب بزرگ» اضافه کنید این کاستی ها و نواقص دیگر را که کارشناسان درباره آن ها مفصل گفته اند، همچون: -نبود انگیزه کافی در دانش آموز -نبود جامع نگری در گزینش و جذب معلم(شیوههای اخیر جذب معلم ازدیگر ادارات که خود فاجعه بزرگی بود) -نبود عدالت کافی در نظام آموزشی -فقدان بسترهای دوسویه و انتقادی در مدارس -ضعف در ایجاد جذابیت کافی در محیط های مدرسه ای -ضعف در امور مشاوره و روان شناسی -غریبه بودن مدارس و محیط های مدرسه ای با کتاب و کتاب خوانی -ناتوانی در ایجاد جذابیت در درس هایی مانند ریاضی و اغلب درس های تخصصی -کمبود یا نبود امکانات و تجهیزات مدرن و آزمایشگاهی و فناوری های نوین درمدارس -کمبود مدرسه و به تبع آن وجود کلاس های شلوغ و پرتراکم – توجه ناکافی به روش های جدید و پیشرفته تدریس و گذر از شیوه های منفعل سنتی بی توجهی به سرفصل های کاربردی و فضاهای عملی در کنار درس های نظری و… این موارد در بسیاری از کشورهای توسعه یافته سال هاست عملیاتی شده و امور پنهان و رازآلودی از نظر و نگاه متخصصان آموزشی نیست، اگرچه توجه به این اصول و لوازم، چشمان باز می خواهد…
#صریح_خبر