آقایان لاهوتی و قربانی و جعفر زاده در گیلان. رای آوری آنها تقریبا قطعی بود. طبیعی است که آنها احساس نیاز به لیست امید نداشته باشند./ آقای عارف از اولش هم نمی بایست وارد رقابت انتخابات ریاست مجلس می شد/ اصلاح طلبان اکثریت کرسی های مجلس را در اختیار نداشتند/ چون معیار من برای مجلس حاکمیت عقلانیت است لاریجانی را برای ریاست مجلس مناسب تر می بینم/عارف نباید گزینه ریاست مجلس میشد ودست اصلاح طلبان هم از اینکه اقلیت هستند رو نمی شد/ فراکسیون امید هم وجود خارجی ندارد/ من اعتقاد دارم که جایگاه عارف در میان خود اصلاح طلبان هم قوی نیست. جریانهای اصلی اصلاح طلبی چندان میانه خوبی با عارف ندارند/ مسئولیت این باخت را گردن عارف می اندازند/اصلاح طلبان اشتباه کردندو باز هم تعجیل در تحقق خواسته هایشان داشتند./عارف انتظار داشت که به خاطر انصرافش در سال ۹۲ از او برای ریاست مجلس حمایت کنند/جایگاه عارف در میان خود اصلاح طلبان هم قوی نیست/پای عارف پوست خربزه انداختند تا برای همیشه از دست او راحت شوند./ اگر فراکسیون اعتدال تشکیل شود خوب است
دکتر هادی نوری از اعتدال گراین فومن میباشد که با وجود کاندیدا شدن در انتخابات مجلس صلاحیت وی احراز نشد و نتوانست در کورس رقابت باقی بماند و اخیرا مصاحبه را به شرح ذیل انجام داده است :
نظرتان درباره اتخابات مجلس و ترکیب آن چیست؟
در این خصوص باید ببینیم از ابتدا چه می خواستیم؟ نقطه هدف چه بود؟ آیا هدف تشکیل مجلسی اطلاح طلب بود یا مجلسی عاقل که چوب لای چرخ دولت نگذارد؟ خود اصلاح طلبان هم می دانستند که نمی توانند از جانب شورای نگهبان صلاحیت بگیرند و اکثریت کرسی های مجلس را به دست آورند. بر این اساس و بر مبنای امکانات موجود رفتند سراغ گزینه های تایید صلاحیت شده ای که به جریان اصلاحات نزدیکند. یعنی می خواستند دفع شر بکنند. ضد امیدی ها را کنار بزنند نه اینکه افراد تماما امیدی در اختیار دارند. پس این نکته روشن است. اگر هدف دوم مد نظر بود یعنی مجلس عقلانیت محور که کمک دولت باشد و البته ناظر بر آن، باید بگویم این هدف تا حد زیادی محقق شده است.
ولی حدود ۷۰ نفر از لیست امید به عارف رای ندادند؟
طبیعی بود رای ندهند. از ابتدا مشخص بود. قرار گرفتن آنها در لیست امید به معنای رای دادن آنها به سر لیست تهران نبود. آنها هم چنین برداشتی نداشتند. در ضمن، خیلی از آنها می دانستند که اصلاح طلبان به دلیل نداشتن گزینه به ناچار به آنها روی آورده بودند و آنها را در لیست امید قرار داده بودند.
مثال می زنید؟
مثل آقایان لاهوتی و قربانی و جعفر زاده در گیلان. رای آوری آنها تقریبا قطعی بود. طبیعی است که آنها احساس نیاز به لیست امید نداشته باشند.
پس معنای تعهد اخلاقی چه می شود؟
ببینید کار سیاسی جای احساس نیست. جای عقلانیت است. اتفاقا ما خواهان مجلسی بودیم که عاقلانه رفتار کند. هر روز غوغا نباشد. مجلس جای شعار دادن نیست. جای فکر و برنامه و مباحث و تصمیم گیری معقولانه است. اگر این نمایندگان معیارهای گفته شده مرا انجام دهند جای شکرگزاری است. به نظر من اولویت اول کشور ما حاکمیت عقلانیت در امور است. مجلس کنونی هم اگر عاقلانه درباره مسایل تصمیم بگیرد مطلوب است.
نظرتان درباره انتخابات مجلس چیست؟ عارف به لاریجانی باخت.
این نتیجه از اولش هم مشخص بود. همان زمان خواستم بگویم گفتند الان بگویی می گویند داری چوب لای چرخ می گذاری و دوباره به اصلاح طلبان انتقاد می کنی و …. آقای عارف از اولش هم نمی بایست وارد رقابت انتخابات ریاست مجلس می شد. به سه دلیل:
- اصلاح طلبان اکثریت کرسی های مجلس را در اختیار نداشتند.
- شرایط کشور و موقعیت اصلاح طلبان به گونه ای نیست که رئیس مجلس یک اصلاح طلب باشد.
- ریاست لاریجانی بر مجلس یعنی جلوگیری از اتحاد اصول گرایان و سوق دادن لاریجانی و گروه اصول گرایان میانه به سمت روحانی.
واقعیت این است که آقای لاریجانی هم دفاع جانانه ای از دولت داشت و هم اصولا فرد رادیکالی نیست. آدمی است که عاقلانه تصمیم می گیرد. چون معیار من برای مجلس حاکمیت عقلانیت است لاریجانی را برای ریاست مجلس مناسب تر می بینم.
یعنی شما معتقد به ریاست لاریجانی بودید؟
بله. شما از حجم مشکلات پیش روی دولت آگاه هستید. درست است که اصلاح طلبان پایگاه اجتماعی اصلی دولت هستند اما اصلاح امور تنها بر پایه پایگاه اجتماعی صورت نمی گیرد. ساختار حقیقی و حقوقی قدرت بسیار مهم است. تصمیم گیری ها بر اساس این ساختار قدرت انجام می شود. پس به دولت حق بدهید که فکر ساختار قدرت باشد و از حضور لاریجانی استقبال کند.
یعنی شما هم معتقد هستید که در جریان انتخابات ریاست مجلس دولت از لاریجانی طرفداری کرد؟
من چنین حرفی نمی زنم. البته تصورم این است که جریان دولت از انتخاب شدن لاریجانی ناراحت نشد. این به معنای ناخرسندی از ریاست عارف نبود. منتهی تحلیل دولت احتمالا این بوده و هست که برنامه های آن با بودن لاریجانی بسیار بهتر پیش می رود تا عارف. عارف از بدنه ساختار قدرت نیست اما لاریجانی هست و لایه های قدرت را بهتر از عارف می شناسد.حساسیت کمتری نسبت به لاریجانی وجود دارد و البته اعتماد هم نسبت او هست. در واقع می خواهم بگویم انتخاب شدن لاریجانی هزینه های تحقق برنامه های دولت را کاهش می دهد. دولت روحانی هم الان آنقدر مشکل دارد که اولویت هایش مشخص است.
اما آیا جریان تحول خواه می تواند به لاریجانی اعتماد کند؟ برخی معتقدند که در بزنگاه ها نباید روی جریان او حساب کرد؟
باید ببینیم ما از لاریجانی و جریانش چه می خواهیم. اگر انتظار رفتارهای دوره اصلاحات را داریم باید بگویم خیر. لاریجانی همراهی نمی کند. اما اگر سطح انتظار ما رفتار عاقلانه در برخورد با دولت است لاریجانی قابل اعتماد است. در ضمن، لاریجانی اثبات کرده که گروه خونی اش با طیف افراطی اصول گرایان همسو نیست. آدم عاقل با دست خودش چنین متحدی را کنار نمی زند. لاریجانی وزنه مهمی برای دولت است. بودن او در کنار روحانی بسیار کارگشاست. منظور فقط شخص لاریجانی نیست. لاریجانی نماد جریان اصول گرایی میانه رو است. شما حمایت های بخشی از طیف اصول گرا را از روحانی شاهد بودید. تعریف سرلشکر فیروزآبادی از روحانی خیره کننده و منحصر به فرد بود. افرادی مانند توکلی و محبیان و باهنر هم قابلیت همسویی دارند.
پس عارف چه؟ اگر کناره گیری او نبود احتمال پیروزی روحانی وجود نداشت.
صحبت های من به معنای نفی عارف نبوده و نیست. اولا که عارف اکثریت را نداشت. بعد هم عارف می توانست بعنوان یک سرمایه نگریسته شود. به نظر من عارف می بایست به دنبال تشکیل فراکسیون امید یا حامیان دولت دولت در مجلس می رفت. اگر چنین می کرد دامنه نفوذ و چتر استقبالش بسیار فراتر می رفت. هم پشتیبان دولت می شد و هم نفوذ در مجلس. یعنی قدرت پشت صحنه را در اختیار می گرفت. دست اصلاح طلبان هم از اینکه اقلیت هستند رو نمی شد. اگر عارف بجای ریاست مجلس سراغ تشکیل فراکسیون امید یا حامیان دولت می رفت می توانستیم شاهد یک فراکسیون اکثریت در مجلس به ریاست عارف باشیم. یعنی چتر نفوذ و تاثیرگزاری عارف دو چندان می شد. لیست امید در حمایت از دولت مشکلی ندارند اما در ریاست عارف و لاریجانی تقسیم می شوند. پس عارف می بایست می رفت سراغ نقطه اشتراک نه نقطه افتراق.
ولی عارف می گفت دارد به وظیفه اش عمل می کند یعنی خواست مردم.
آیا خواست مردم و رای مردم به لیست امید برای ریاست مجلس بود؟ نظر من این نیست. مردم خواهان تغییر رویه موجود در مجلس و کمک به جریان دولت با تشکیل مجلسی همسو با آن بودند. خب این امر انجام شد.
پس می گویید تصمیم عارف به رقابت ریاست مجلس کاری اشتباه بود؟
قطعا. نتیجه اش را الان می بینید. یک فراکسیون ۱۰۰ نفری که حتی نتوانستند عارف را رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بکنند! اوضاع فراکسیون امید را هم که می بینید. تقریبا وجود خارجی ندارد. بدون برنامه است. بنظر من اصلاح طلبان اشتباه کردند و باز هم تعجیل در تحقق خواسته هایشان داشتند. در دنیای سیاست باید صبور بود. گاه باید سرمایه ماند وقتی که می بینیم کاری از دست مان بر نمی آید. سرمایه ماندن بهتر از زود سوختن و کنار رفتن است.
یعنی می گوید الان عارف سوخته است و کنار گذاشته شده؟
نه. منظورم این نبود. من در یادداشت «تریلوژی عارف» هم گفتم. اصلاح طلبان در ساختار قدرت کسی جز عارف ندارند. از این جهت، عارف یک سرمایه برای جریان اصلاح طلبی است. ولی هم خود عارف و هم اصلاح طلبان باید از این سرمایه حفاظت کنند. عارف انتظار داشت که به خاطر انصرافش در سال ۹۲ از او برای ریاست مجلس حمایت کنند. من اعتقاد دارم که جایگاه عارف در میان خود اصلاح طلبان هم قوی نیست. جریانهای اصلی اصلاح طلبی چندان میانه خوبی با عارف ندارند. حتی در جلسات خصوصی از او انتقاد می کنند و مسئولیت این باخت را گردن عارف می اندازند. من نمی دانم آیا عارف مصر به رقابت با لاریجانی بود یا دیگران او را بدین سمت سوق دادند. برخی هم معتقدند که زیر پای عارف پوست خربزه انداختند تا برای همیشه از دست او راحت شوند.
برخی از اصلاح طلبان خواهان تشکیل فراکسیون اصلاح طلبان مجلس هستند. این امر چه تاثیری در مناسبات مجلس دارد؟
تشکیل فراکسیون اصلاح طلبان در حال حاضر یک اشتباه تکتیکی مهلک برای هم جریان اصلاح طلبی و هم حامیان دولت است. با ورود عارف به رقابت ریاست مجلس ۷۰ نفر از لیست امید پرید. مطمئن باشید با تشکیل فراکسیون اصلاح طلبی دیگر چیزی از آن باقی نمی ماند. مابقی هم می پرد. الان افرادی داریم که به عارف رای داده اند ولی اصلاح طلب نیستند. اینها از جمع اصلاح طلبان جدا می شوند. در ثانی، می دانید که خیلی ها معتقدند حضور در فراکسیون اصلاح طلبی یعنی رد صلاحیت برای دوره بعدی. پس از خیرش می گذرند. این یعنی از دست رفتن توان موجود. از طرف دیگر تشکیل فراکسیون اصلاح طلبی به نفع اصول گرایان است. فراکسیون آنها پرعضوتر و قویتر می شود یا اینکه مجلس سه شاخه می شود.
صحبت برخی نمایندگان مجلس مبنی بر فراکسیون سوم در همین راستاست؟
بله. فراکسیون مستقلین یا اعتدال در همین راستاست. اینها از تبعات همان رقابت عارف و لاریجانی است.
شما تشکیل این فراکسیون سوم را چگونه می بینید؟
تشکیل فراکسیون سوم دو جنبه دارد. اگر فراکسیون اعتدال تشکیل شود خوب است. نه اینکه چون من اعتدالگرا هستم. بلکه چون دارای هویت سیاسی مشخص است. از اینکه آدمها در فضای سیاست با شناسنامه و پرچم مشخص فعالیت کنند استقبال می کنم. اما اگر منظور از فراکسیون سوم چیری بنام مستقلین باشد من چنین چیزی را در سیاست به رسمیت نمی شناسم. مگر می شود در سیاست مستقل بود؟ مستقل از چه؟ درباره حجاب می خواهند تصمیم گیری کنند. طرف هر چه بگوید یک موضعگیری سیاسی است. یعنی به نوعی به قدرت متصل است. یک استاد دانشگاه می تواند مستقل سیاسی باشد چون سیاست الزام حرفه او نیست. اما شنیدن حرف مستقل بودن در سیاست خنده ار است. چون وارد فرایند مشارکت سیاسی در درجات بالای آن شده است. مشارکت سیاسی یعنی مشارکت در قدرت. از حد تاثیرگزاری گرفته تا خود کسب قدرت در بالاترین سطح. نماینده مجلس شدن هم تلاش برای کسب قدرت در بالاترین سطح است. حال کسی که بدنبال کسب قدرت بوده و قدرت را به دست آورده می خواهد بگوید از قدرت مستقل است؟
تاثیر تشکیل فراکسیون سوم چه مستقلین و چه اعتدال در فراکسیون اصلاح طلبان چیست؟
هم آن و هم فراکسیون اصول گرایان را تضعیف می کند. بسیاری از اصول گرایانه میانه رو به آن می پیوندند. حتی اصلاح طلبان میانه رو یا تازه وارد ممکن است بابت خطرهای احتمالی بدان بپیوندند. این فراکسیون سوم بالانسر مجلس خواهد بود. یعنی تکلیف مجلس را فراکسیون سوم مشخص خواهد کرد.
فکر می کنید وزن آن در مجلس چقدر است؟
بنظرم بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر. این تعداد برای تصویب قوانین و تعیین تکلیف وزرا کافی است.
شما آینده چنین مجلسی را چگونه پیش بینی می کنید؟
به نظر من مجلسی آرام و فنی خواهیم داشت. یعنی مجلسی که کمتر دنبال تغییرات سیاسی در ساختار قدرت است و بیشتر دنبال عمران و توسعه اقتصادی خواهد بود.
از وقتی که دادید سپاسگزاریم.
اعتدال شمال