صریح خبر – مدت مدیدی است گیلان عزیز عجیب سیاست زده شده و اینکه چگونه این فرایند بدین شکل نمود پیدا کرده خود به ساعت ها و روز ها بحث احتیاج دارد.
اما اینکه همه چیزمان از نصب یک آبیار در یک روستای دور افتاده تا جذب نیرو در یک نهاد تخصصی و علمی و حتی اجتماعی در سیاست گره خورده چیز عجیبی است! و مختص این دولت و آن دولت هم نیست و فقط از یک دولت به دولت بعد انتقال پیدا میکند.
طناب کشی های سیاسی و اینکه حتما مدیرانی انتخاب شوند که فارغ از تخصص درجناح مطلوبِ نصب کننده باشد، خیلی از ادارات را خالی از تخصص نموده است و باعث کند تر شدن قطار رشد و توسعه ی گیلان شده است وخیلی اوقات متخصین امر صرفا به دلیل اینکه سیاسی نبوده اند و یا در بازیهای سیاسی و جناحی شرکت نکرده اند کنار گذاشته شده اند ، و در عصری که همه جای دنیا ، علم و تخصص بدون در نظر گرفتن جناح ، حزب و قومیت در اولویت هست هنوز در گیلان عزیر و شاید در ایران انچه اولویت دارد هم حزبی و جناحی بودن است.
و در این میان انگار تنها جایی که بحث های سیاسی کمتر دنبال میشود همان احزاب میباشند و خیلی از آنها تبدیل به مکانی برای عزل و نصب ها شده اند و به جای اینکه برای ترویج فکر و اندیشه تلاش کنند تا سطح آگاهی جامعه را بالا ببرند بیشتر به دنبال این هستند که فلان مسول باشد و فلانی نباشد، و از کارکرد و هدف اصلی احزاب فاصله گرفته اند و البته بدیهی است که اگر احزاب با هدف اولیه و اصلی فعالیت کنند قطعا نقش به سزایی در جامعه خواهند داشت و ابداً منکر کارکرد احزاب نیستیم .
حتی آنقدر سیاست زده شده ایم یا سیاست زده مان کرده اند که چتر امنی برای برخی مدیران درست شده است که از هر گونه انتقاد مصون مانده اند و اگر هم انتقادی بجا از مدیر یا مسولی شود افرادی صرفا به این بهانه که هم جناحی هستند چشم بسته به دفاع پرداخته و وقتی در خلوت علت پرسیده می شود پاسخ میدهند که درست است آن مسول اشتباه کرده اما چون هم حزبی یا هم جناحی هست باید دفاع کرد !!!
بحث دیگر اینکه ، حاضر نیستم اشتباهات دیگران را اصلاح کنیم و گویا همینکه قبلی ها اشتباهی را انجام داده اند دلیلی میشود که همان اشتباه، مجدداً تکرار شود و یا حداقل این بهانه و توجیه خوبی است !! و با یک جمله که فلان مسول یا مدیر قبلی نیز همین کار را کرده بود ،به دنبال رفع آن مشکل نیستیم و مدام این قضیه در دولتها تکرار میشود و این دور تسلسل همچنان ادامه دارد و گویا ادامه خواهد داشت .
مطلب بعد اینکه همه اموراتمان در گرو مرز بندی های سیاسی است و ما نیز ناگزیر باید در جناح بند ها قرار بگیریم و به ناچار دفاع کنیم بطوری که نسبت به هم حساس شده ایم حتی گاهی اوقات پا را فراتر گذاشته و اخلاق را نیز قربانی سیاست و یا سیاسی کار میکنیم و در این میان ، بیشتر افراد و اشخاص مهم شده اند و بعبارتی چه چیزی میگوید مهم نیست ، چه کسی میگوید مهم شده و موضع گیری هایمان بر اساس خود افراد هستند تا حرف و مطلب افراد .
حقیقتا عجیب سیاسی شده ایم یا سیاسی مان کرده اند وبخش عمده ای از ذهنمان درگیر مسائل سیاسی شده است
به واقع ما سیاست زده شده ایم
بهرام سبزی