به گزارش #صریح_خبر اگر شرح وظایف مسئولین و نهادهای متفاوت در نظام حکمرانی کشور را بنگریم به جرات میتوان گفت، هیچکدام به اندازه شهرداریها به زندگی مردم و امورات جاری جامعه نزدیک نیست.
از اینرو نهاد شهرداری واجد شرایط خاص و ویژهای است که امر مدیریت بر آن را پیچیده و البته حساسیت برانگیز کرده است.
شهرداری با زندگی روزمره ما گره خورده است. مسألهی انتخاب شهردار، برای شهرهای کوچک که بافت جمعیتی خاص و درهم تنیدهای دارد از حساسیت بیشتری برخوردار است، چرا که شهردار آینده اگر آگاهی دقیقی از شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی شهر نداشته باشد و با نواقص و کمبودها و مسائل جاری شهر آشنا نباشد، با وجود تخصصهای لازم، نمیتواند به صورت کارا عمل کرده و ارتباط مؤثری را با شهروندان، که رکن اساسی در پیشبرد مدیریت شهر است، برقرار کند.
اینکه شهردار آینده یک شهر چه کسی میتواند باشد و شهردار بومی بهتر است یا غیر بومی؟ یکی از سوالات همیشگی افکار عمومی پس از انتخاب اعضای شورای شهر است .انتخاب شهردار و عملکرد آن در طول عمر خدمتی می تواند در بدو امر نشان دهنده تصمیم درست شواری شهر باشد تا شخص شهردار؛
پر واضح است که اساسا در یک نگرش مبتنی بر عقلانیت و علمی، مهمترین شاخص انتخاب یک مدیر، شایستگی اوست نه صرف «بومی» بودن اما نکته اساسی و مهم این است که ذات شهرداری به گونهای است که یک مدیر بومی و متخصص میتواند بهرهوری بالاتری نسبت به یک مدیر غیربومی داشته باشد.
یک مدیر غیربومی ولو اینکه متخصص، شایسته و کارآمد باشد اما برای اینکه در شهرداری موفق شود، نیازمند این است که حداقل چندین ماه خود را برای شناسایی وضعیت موجود شهر، نیازسنجی امکانات، آشنایی با مشکلات و شناخت پرسنل بگذارد و عملا در این مسیر شاهد یک دوران گذار چندین ماهه و بلاتکلیفی خواهیم بود.
بومی گزینی در کنار تخصص و تجربیات لازم، و نه در قامت تعصبات قومی و قبیلهای بلکه به عنوان شرطی لازم برای برقراری ارتباط با توده مردم و ایجاد حس اعتماد دوطرفه ضروری به نظر میرسد.
وجود ارتباطات با نیروی انسانی متخصص بومی و سپردن مسئولیتها از سوی شهردار بومی به آنها، میتواند به رشد نهادهای دیگر نیز منجر شده و باعث توسعهی انسانی گردد. امری که به دلایل مختلف توسط مدیران غیربومی قابل انجام نیست. از طرف دیگر به دلیل وجود شناخت دو طرفه و تعلقخاطر بین شهروندان و شهردار، میزان اعتماد، مشارکتهای اجتماعی و تعهد به داراییهای عمومی بیشتر میشود و در نتیجه این امر، موجب توسعه و پایداری اجتماعی نیز میگردد.
شهردار بومی، آشنا با مسائل جاری شهر و جامعه تحت مدیریت و حساسیتهای موجود در آن است بنابراین با اولویت بندی در طرحها، برنامهها و شناخت نیازها برای طراحی آنها، میتواند مدیریت موفقتری داشته باشد.
به منظور ایجاد درآمد پایدار اقتصادی از موقعیتها و پتانسیلهای شهر، لازم است که شهردار، به انحاء مختلف ظرفیتهای بومی محلی را شناخته و با آن آشنا باشد.
هر پروژههای عمرانی دارای جنبههای فرهنگی نیز هست، تشخیص مغایرت پیوستهای فرهنگی با ارزشها و رسوم مردم شهر و توانایی ارزیابی اجتماعی آن، تنها میتواند از عهدهی یک شهردار بومی برآید و او را قادر میسازد تا میزان علاقمندی یا بیعلاقگی شهروندان را نسبت به اجرای پروژههای عمرانی برآورد کند.
شهرداران غیربومی در مورد پرسنل و نیروهای شهرداری آشنایی کافی ندارند و ممکن است در انتخاب عوامل خود، با مشکل مواجه شوند.
شاید یکی از انگیزه های مهم یک شخص بومی برای خدمت بهتر ،این نکته باشد که چون می داند به دلیل اینکه بعد از اتمام دوره مأموریت خود در شهرستان و درکنار همین مردم زندگی خواهد کرد تمام همت خود را بر خدمت تمرکز می کند و به دنبال نام نیک برای خود هم خواهد بود و چون می داند در بوته نقد کارهای خود قرار خواهد گرفت این فکر بر افکار دیگر غلبه خواهد کرد وانگیزه مضاعف خواهد داشت .ولی برعکس آن ، شخص غیر بومی اگر از جنس افراد سیاسی باشد اولین آسیب آن سیاسی شدن شهرداری و انعکاس آن در شورای شهر و ایجاد درگیریهای حاشیه ای و در نهایت عقب افتادن شهر خواهد بود که در طول عمر شوراها از این نمونه کم نداشته و به طورطبیعی وقتی وجه سیاسی فرد بر دیگر وجه ها غلبه کند جمع شدن افراد همسو وهم مشرب زمینه مشکلات خاص خود را ایجاد خواهد کرد و صورت ناخوشایندی را بوجود خواهد آورد .
امتیاز مهم یک شهردار بومی این است که مشکل زمان و فرصت از دست رفته برای شناخت جامعه زیر پوشش را ندارد و تنها با ارائه برنامههای خوب میتواند به عملیات اجرایی بپردازد و در روند کار خود نیز از تبعات اجتماعی کاملاً باخبر است و وقت بیشتری برای رسیدگی به امورات شهری و هماهنگیهای بین دستگاهی دارد.
شهرداری به دلیل نوع مأموریت خاص خود که بیشتر تخصصی بوده ومدیران آن باید تلاش کند که ضمن کاهش نارضایتی های مردمی و ارائه خدمات بتواند خدمتگذاری خوب باشند پس جای تلاش و تحرک است ، جوان بودن و خلاقیت یک مدیر می تواند عملکرد وی را دوچندان کند وشهرما بیشتر به چنین مدیرانی احتیاج دارد که کم از این گزینه ها نداریم .
انتخاب شهرداران اگر براساس شاخصههای بومی بودن، تعهد، تخصص و ارائه برنامههای توجیهی و قابل اجرا و خارج از دیدگاههای حزبی و جناحی باشد، پیشرفت شهری را با خود به همراه خواهد داشت.
با نگاهی دقیق میتوان دریافت که، در کنار تعهد، کارآمدی، تخصص و تجربه که لازمههای مدیریت شهری هستند، نزدیکی و قرابت با جامعهی محلی شاخصی است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. به ویژه در جوامع کوچکتر، مدیریت بومی در حوزههای شهری بهتر و سریعتر میتواند به روند توسعه همه جانبه کمک کند.